Tiraxturfans.Com. پس از 3 سال خون دل خوردنهای هواداران جهت صعود تیم به آسیا در شرایطی كه پس از پایان فصل یازدهم هواداران انتظار بسته شدن تیمی قدرتمند با سپرده شدن سكان هدایت آن به یك مربی با شخصیت، اعتبار كاری، پرستیژ حرفه ای و در شأن نام بزرگ تیراختور را می كشیدند تغییر جهت خلق الساعه باشگاه در چرخاندن فرمان از انتخاب یك مربی با كلاس خارجی به سمت پرویز مظلومی كه بر سر نخواستنش دعواست انتقادات شدیدی را به سمت مدیرعامل نظامی باشگاه تیراختور و سایر اركان مرتبط با آن سرازیر نموده است. اگرچه باشگاه از تقابلی كه بطور عام بین تیراختورچیان و اشخاص منسوب به سرخابی و بطور خاص از تنشهایی كه از فصل قبل بین هواداران این تیم و این مربی بخت برگشته ی استقلالی در جریان بوده است كاملاً مطلع می باشد اما به دلایلی انتخاب پرویز مظلومی نه در مقام انتخابی كه شایسته ی آن باشد بلكه به جهت آنكه این «انتخاب» با اراده ی دستهای پشت پرده صورت می گیرد می بایست تحقق یابد و اصولاً مدیرعامل این باشگاه نیز كه برای اهدافی خاص بر سر آن گمارده شده و در واقع آلت دست برخی محافل پس پرده نشین می باشد هر آنچه امر شود را بایستی با گوش و جان پذیرا شده و مخالفتی با آن نمی تواند داشته باشد این از عوارض و لطمات محاصره ی باشگاه بزرگ تیراختور توسط نهادی نظامی می باشد كه با رجوع به ساختار حاكم بر آن چنین رویكردی چندان هم غیرمنتظره نمی باشد.

در شرایطی كه از همان لحظات اول مطرح شدن نام مظلومی بعنوان مربی منتخب تیراختور مخالفتهای شدیدی با آن بوقوع پیوسته و هنوز هم ادامه دارد قرار گرفتن خبری خاص یا عنوان «ابراز خرسندی هواداران تراكتورسازی از حضور مظلومی در تبریز!» بر خروجی خبرگزاری مهر كه وابسته به ارگانی خاص بوده و هویت و ماهیت آن زیر سؤال است در نوع خود بسیار جالب توجه و البته قابل تأمل است گویا مظلومی خواب نما شده و گفته است «از دیروز كه خبر حضورم در تیم تراكتورسازی منتشر شد، خیلی ها اعم از هواداران تیم تراكتورسازی و همچنین دوستان زیادی كه در تبریز دارم، با من تماس می گیرند و از این موضوع ابراز خوشحالی می كنند كه این برای من یك اتفاق بسیار خوشایند و جالب است.» كه اگر این اظهار نظر واقعاً به وی منسوب باشد این روش كثیفی كه این مربی حتی در استقلال نیز جهت تحمیل خود به هواداران آن بكار می بست نشان از این دارد كه این فرد نگون بخت از همه جا رانده و مانده از سلامت روحی و روانی لازم نیز بهره ی كافی را ندارد. به نظر می رسد باشگاه كه تمام هم و غم خود را جهت به قهقرا بردن تیم در فصل دوزادهم متمركز نموده است با مشاهده ی مخالفتهای شدید هواداران دست به دامن لاببهای رسانه ای خود شده تا اهداف آتی خود را با موج سواری رسانه ای و شیره مالیدن به سر هواداران پیش برد غافل از آنكه این چاهی كه امثال جعفری پای خود را در آن فرو می برند بسیار عمیق تر از آنست كه تصورش می نمایند و این انتخاب جهت دار مسائلی را در عقبه ی خود می تواند داشته باشد كه چندان مثبت و خوشایند نیستند و اگرچه در این كشاكش فقط باشگاه تیراختور با هواداران دهها میلیونی اش قربانی میشود اما تحمل پس لرزه ها و پرداخت هزینه های رنگارنگ آن برای بازكنندگان پای مظلومی به آذربایجان و بازی كنندگان با احساسات خیل عظیم هواداران این تیم مردمی نیز چندان راحت نمی تواند باشد.

واقعیت آنست كه انتظار هواداران جهت سپرده شدن سكان هدایت تیم به یك مربی كاربلد و توانمند خارجی كاملاً معقول و منطقی می باشد اما هم بخاطر پایین بودن سطح فكری و مدیریتی مدیرعامل باشگاه و سایر اشخاص پیرامون وی كه حتی انتخاب فردی مانند مظلومی نیز برای چنان افرادی زیادی می باشد و نیز به جهت تحمیل این شخص با اراده ی عروسك گردانان پشت صحنه گویا این انتخاب می باید امكان تحقق یابد در چنین وضعیتی حتی ادعای اینكه هواداران تیراختور عاشقانه مظلومی را دوست می دارند نیز نباید تعجب زیادی را برانگیزد زیرا قرار است كه از این پس ماست نه سفید بل سیاه باشد. اینجا دیگر حساب دو دو تا چهار تا نیست بلكه قانون ضرب و تقسیمی كه بر آذربایجان حاكم است هیچ تطابقی با جاهای دیگر ندارد. وقتی یك تیم مردمی فقط در ظاهر صورتی مستقل داشته و هواداران آن كوچكتربن دخالتی در اداره ی آن نداشته باشند سرزدن هر تصمیم بحث برانگیزی هم نباید خیلی غریب به نظر برسد. اینجا اروپا نیست كه هواداران منچستر پس از تغییر مالكیت باشگاه و انتقال آن به خانواده ی گلیزر و تصمیم آن بر تغییر آلكس فرگوسن باشگاه را به محاصره ی خود درآورده و با بیان اینكه اگر فرگوسن نماند شما هم امكان ماندن نخواهید داشت آنان را مجبور به بازگشت از تصمیم خود نمایند. در این سرزمین تفاوت ارزش هوادار با اروپا از زمین تا آسمان است. امید كه این كشاكشها در نهایت به نقع تیم محبوب آذربایجان تمام شده و این تیم پرهوادار از كمند این اوضاع مه گرفته و متلاطم سر به سلامت بیرون آورد!

آرتان آرمان

آرديني اوخو
چهارشنبه 17 خرداد 1391