Tiraxturfans.Com. در فوتبال ایران مد شده است كه اگر شخصی با مخالفتی شدید از هواداران تیمی مواجه شد آن را نه بعنوان واقعیتی كه ریشه در خواستهای واقعی آنان داشته باشد بلكه مرتبط با توطئه ای از جانب مخالفان خود برای زمین زدنش جلوه داده و با چنگ انداختن به این تئوری منسوخ تلاش بر مخدوش نمودن اصل مسئله و پاك كردن صورت آن می نماید. به رغم آنكه از همان لحظات اول مطرح گشتن نام مظلومی بعنوان مربی تیراختور واكنشهایی شدید درمخالفت با حضور وی بروز داده شد و حتی برخی هواداران وی را تهدید نمودند كه از حضور در تبریز منصرف شده و در صورت عزیمت شرایط خوبی در انتظارش نخواهد بود بازهم این مربی نگون بخت كه همچون تفاله ای با بیرون انداخته شدن از استقلال خود را از همه جا رانده و مانده می بیند به این روشهای نخ نما شده متوسل شده و حتی ادعای ابراز خوشحالی هواداران تیراختور از حضور وی بر روی نیمكت داغ این تیم پرهوادار را نموده و سخنان بیربطی در خصوص در كار بودن دست یك فردی كه سابقاً با تیراختور همكاری می نمود-بخوانید امیر قلعه نوعی_ برای دور نمودنش از نیمكت این تیم را به زبان آورده است البته سر زدن اینگونه «توهمات» از چنین شخصی كه به نظر می آید از سلامت روحی-روانی لازم نیز بهره ی كافی را ندارد چندان هم بعید نیست. ماجرا وقتی وارد فازهای جدیدتری می گردد كه رسانه های آنتی تیراختور زرد كه ید طولایی در ایجاد حاشیه های رنگارنگ و مخرب بر علیه آن داشته و در طی سه فصل گذشته از هر آنچه از دستشان برآمده جهت به زمین زدن آن كوتاهی ننموده اند امروز دایه ی مهربانتر از مادر شده و با تغییر جهت آنی با زدن نقاب حمایت از تیراختور به چهره ی مخدوششان با ریاكاری خود را در كسوت حمایت از آن جا زده و با در دستور كار قرار دادن مهندسی رسانه ای موضوع جهت قالب نمودن این مربی بی كفایت به تیم بزرگ تیراختور، به یكی از سایتهای هواداری كه گویا پس از مطرح شدن توافق با مظلومی واكنشهایی غیرعادی از خود به نمایش گذاشته است تا با تغییر جو حاكم بر علیه وی از حضور این مربی بخت برگشته بر روی نیمكت تیراختور ممانعت بعمل آورد حمله ور گشته اند. نكته ی قابل تأمل آنست كه این بوفچیهای رسانه ای برای كاستن از اهمیت مسئله و منحرف نمودن ذهن مخاطبان خود از علل و عوامل اصلی مخالفت هواداران تیراختور با حضور مظلومی، آن را فقط به شكسته شدن دلشان از مصاحبه ی وی با كانون هواداران استقلال كه ادغان داشته «من همواره استقلالی بوده و خواهم ماند» متصل نموده اند غافل از آنكه مظلومی كه همچون غرق شوندگان به هر حبابی چنگ می اندازد تا پس از اخراج تحقیرآمیزش از استقلال به هر نحو ممكن خود را به نیمكت تیمی بچسباند، پای در باتلاقی می نهد كه وی و بازكنندگان پایش به آذربایجات را بطور توأمان می تواند در خود فرو برد. ماجرا وقتی جالب تر می شود كه برخی افراد نزدیك به تیم از جمله حسن آذرنیا كه فقط هیكل درشتی داشته و علیرغم سابقه در فوتبال مشخصاً چیزی زیادی از آن سرش نمی شود نیز با این بوقچی ها همصدا شده و با اظهار اینكه مظلومی انتخاب مناسبی می باشد بر این سایت هواداری تاخته است. جالبتر آنست كه این رسانه ها از جمله سایت گل كه در طی سه فصل اخیر، علی الخصوص پس از آن بازی كذایی با استقلال، هواداران خاطرات تلخی از برخورردهای تخریبگرانه ی آن به نفع تیم دردانه ی پایتخت دارند از تخریب شخصیت حرفه ای مربیان خارجی مورد نظر تیراختور نیز ابایی نداشته و حتی شأن مربیی مانند تونی اولیویرای پرتغالی را تا سطح یك «جهانگرد» نیز پایین آورده است!.

واضح است از باشگاهی با اینهمه هوادار انتظار می رود كه حداكثر وسواس و هوشمندی را جهت سپردن سكان هدایت تیم به شخصی توانمند و با اعتبار كاری حرفه ای بخرج دهد اما چیزی كه این روزها از این باشگاه فاقد مدیریت به چشم میخورد و چندان غیرمنتظره هم نیست استیصال و درماندگی آن در مدیریت این اوضاع غبار گرفته می باشد البته طبیعی هم بود وقتی كه باشگاه فریب زبان بازیها و سخنان خوشرنگ امیر قلعه نوعی كه یكی از گرگهای باران دیده ی فوتبال ایران بوده و تاكنون نشان داده است كه برای فراهم آوردن زمینه ی موفقیتش حاضر به انجام هر كاری حتی زیر پا نهادن خیلی از مسائل اخلاقی نیز می باشد را بخورد وضعیت موجود بهتر از این نیز نشود. این ماجراها نشان از دارد كه افراد با كفایتی در رأس هدایت این باشگاه مردمی نبوده و پیرهن آن به تن امثال جعفری بسیار گشاد می باشد. آنچه كه در این كشاكشها تأسف برانگیز است به بازی گرفته شدن احساسات و به هیچ انگاشتن شعور میلیونها هوادار این تیم كه در طی سالیان دراز بویژه از زمان گرفتار شدن آن در طلسم 8 ساله ی لیگ دسته ی اول و پس از آن حضور پر تب و تابش در لیگ برتر زجرهای زیادی را در پی آن متحمل شده اند می باشد و دور از انتظار نیست كه پس از صعود این تیم به آسیا شاهد بودن بر این وضعیت اسف انگیزش افسوس هر آدم منصف و بی طرفی را برانگیزد و طبیعی است كه تنها كسانی كه از این شرایط خم به ابرو نیاورند اشخاص منسوب به باشگاه باشند كه بی كفایتی مدیریتی شان در حال هدایت تیم به مسیرهایی صعب العبور می باشد. در زبان توركی ضرب المثلی وجود دارد كه می گوید «بیر دلی قویویا بیر داش آتار مین آغیللی اونو چاخاردا بیلمه ز (یك دیوانه سنگی را به چاه می اندازد كه هزار فرد عاقل هم از درآوردن آن عاجز می مانند)» وضعیت بغرنج امروز تیراختور هم مصداق این ضرب المثل می باشد كه عده ای با نگرانی و استرس تمام وضعیت به پیچیدگی گراییده ی آن را به نظاره نشسته و در نقطه ی مقابل عده ای دیگر كه نه بر حسب شایستگی خود بلكه بطور بادآورده بر مسند هدایت این باشگاه مردمی تكیه داده اند بجای بكار بستن عقلانیت در حل مسئله تلاش دارند كه صورت آن را حذف نموده و با بازی رسانه ای یك «بیگانه ی نابخرد» را بر میلیونها هوادار تیمی تحمیل نمایند كه عاشقان آن برای به موفقیت رساندن معشوقشان حاضر به انجام هر كاری می باشند. اینكه سرانجام این ماجرا چه خواهد شد و تصمیمات ناعقلایی برخی نامدیران چه مخاطراتی را در مسیر حركت این تیم پرهوادار قرار خواهد داد را آینده مشخص خواهد نمود امید كه در نهایت همه چیز به نفع تیراختور رقم خورده و صحنه آرایان این نمایش نه چندان جذاب هم قبل از آنكه بر لبه ی پرتگاه قرار گرفته و این تیم مردمی را نیز با خود به عمق باتلاق فرو برند قدری عقلانیت بخرج داده و از این ناكجاآبادی كه در پیش گرفته اند به راه راست تغییر مسیر دهند.

آرتان آرمان

چهارشنبه 17 خرداد 1391