Tiraxturfans.Com. تیراختور روزهایی بسیار سخت را سپری می نماید و مثل كاروانی كه در تاریكی بیابان مسیر خود را گم نموده و دور خود بچرخد هر روز خبرهای ضد و نقیضی از انتخاب سرمربی آینده ی آن در رسانه ها می چرخد این اخبار كه گاهاً جلوه ای طنزآمیز و خنده آور نیز بخود می گیرد خوراك رسانه های زرد را تأمین نموده و این تیم مردمی به نقل محافل رسانه های فرصت طلبی كه همواره تور بلندی برای صید حاشیه های آن پهن نموده اند تبدیل گشته است. پس از پایین آوردن شأن باشگاه تیراختور تا آن حد كه مربیی مثل پرویز مظلومی سكان هدایت این تیم پرحاشیه را بر عهده گیرد مخالفتهای بی سابقه ی هواداران موضوع را وارد فازهای جدیدتری نموده و البته رسانه های آنتی تیراختور از جمله سایت تخریبگر گل نیز كه ید طولایی در ایجاد حاشیه های رنگارنگ برای آن دارند زنگ مهندسی رسانه ای موضوع برای تحمیل این مربی بی كفایت، سرسپرده و تف سر بالای استقلال به تیم بزرگ تیراختور و هواداران دهها میلیونی اش را نواخته و برای خفه نمودن صدایشان و شیره مالیدن به سرشان روشهای منسوخ و نخ نما شده ی رسانه ای از جمله ترتیب دادن مصاحبه های ساختگی و یا واقعی با برخی مهره های سوخته كه جایگاه چندانی در بین هواداران تیراختور ندارند در خصوص مناسب بودن انتخاب پرویز مظلومی را در دستور كار خود قرار دادند تا هم خدمتی به این مربی از همه جا رانده و مانده نموده باشند و هم با رنگ نمودن گنجشك و فروش آن بجای بلبل در بازار مكاره ی رسانه ها این تیم پرهوادار را به مسیرهای انحرافی هدایت نمایند. این دشمنان قسم خورده كه تا دیروز برای به زمین كوباندن این تیم مردمی از چنگ زدن به هر نوع تخریبی ابایی نداشتند بلافاصله تغییر رنگ داده و با جا زدن خود بعنوان حامی تیراختور برای هواداران آن خط و مسیر نیز نشان می دهند كه به میان كشیدن پای افرادی مانند كمالوند كه در مقطعی با تیراختور همكاری نموده و اكنون تبدیل به مهره ی سوخته ی تیراختورچیان گشته و نشر مصاحبه هایی از زبان برخی بازیكنان با مضمون حمایت از پرویز سوبله چوبله ی دیروز استقلالی ها اما مربی آواره ی امروز نمونه هایی از آن می باشند.

هواداران تیراختور كه همواره حرف اول و آخر را در روند حركتی آن زده و هرگز حك شدن ننگ تحمیل زباله های پایتخت بر پیشانی شان برایشان نمی تواند قابل تحمل باشد بدلیل بی كفایتی مدیریتی حاكم بر این باشگاه امروز بازیچه ی رسانه های آنتی تیراختور شده و نظاره گر این نمایش مضحك و البته تأسف آور می باشند و جالب آنكه مدیرعامل این تیم كه به اظهار نظرهای كودكانه جهت توجیه مسائل و مشكلات آن مشهور است در خصوص انتخاب مربی خارجی باز هم اظهار نظری بیربط نموده و گفته است كه مثلاً بدلیل مشكلات چمن و چیزهایی از این قبیل مربی خارجی اگر در تیراختور به خدمت گرفته شود فلان و بهمان میشود گویا استفاده از مربی درست و حسابی خارجی بغیر از تیراختور برای همه حلال است زیرا اراده ی دستهای پشت پرده بر متوقف شدن موفقیت این تیم بزرگ در سطح نایب قهرمانی لیگ برتر استوار گشته است و پیشروی این تیم پرهوادار در همین سطح باید متوقف شود البته از مدیرعاملی كه قبلاً پس از بریده شدن سر تیراختور در آن بازی كذایی با استقلال جهت پیچاندن موضوع گفته بود كه اگر به فیفا شكایت نماییم ممكن است سهمیه ی ایران در لیگ قهرمانان آسیا كم شده و در نتیجه تیراختور از حضور در آن محروم شود انتظاری فراتر از این نیز نمی رود. وقتی یك مدیر مدبر و كاربلد از جنس مردم در رأس هدایت چنین باشگاهی نباشد اتفاقات روی دهنده نیز نباید سمت و سویی غیر از این در پیش گیرند.

تقریباً همه ی تیمهای لیگ برتری تكلیف فصل بعد خود را مشخص نموده و با ایجاد بستر لازم در آرامش در حال بستن تیم خود برای فصل بعد می باشند و تنها تیمی كه با تأثیرپذیری از ضعف بنیه ی مدیریتی آن هنوز پا در هوا بوده و در رسانه ها دنبال مربی می گردد تیراختور می باشد كه این فصل با ایجاد شخصیتی بین المللی در چند جبهه باید بجنگد بدیهی است وقتی ناتوانی مدیریتی در باشگاهی بیداد نماید استیصال حاكم بر آن فرصت تعیین تكلیف برای آن از جانب هر كس و ناكسی را فراهم آورده و مدیرعامل بیگانه با فوتبال آن در خصوص تاپ مولر از كریم باقری سؤال نماید و ایشان بگویند كه استاندارد و دیسیپلین مورد نظر وی هیچ سازگاریی نه فقط با تیراختور بلكه با كل فوتبال ایران ندارد البته با در نظر گرفتن سبك بازی تیراختور و انتظار هوادارانش جهت به نمایش درآمدن یك بازی تهاجمی، زیبا و تماشاگر پسند توأم با دستیابی به نتیجه، شاید مربیانی كه از فوتبال كند و ماشینی آلمان می آیند انتخاب مناسبی برای تیراختور نباشند اما مسئله درمانده بودن مدیرعامل غیرفوتبالی آن در مدیریت شرایط پیرامون آن می باشد و متأسفانه مشاوران با دانش و توانمندی هم كه از فوتبال، مقتضیات و ضروریات آن شناخت كافی داشته و بتوانند در راهبری این تیم مردمی نقش مؤثری ایفا نمایند در كنار وی حضور ندارند و طبیعی است كه در این گیر و دار احساسات اقیانوس عظیم هواداران آن به بازی گرفته شده و خودنمایی سدی محكم را در مسیر اهداف خود مشاهده نمایند. ضرورتی كه امروز در این تیم پرهوادار به چشم می خورد تعیین تكلیف عاجل مربی آن و آنهم انتخاب یك مربی توانمند خارجی برای تضمین آینده ی آن، نه برای وا كردن مسئله از سر خود سپرده شدن سكان هدایت آن به فردی دم دست مانند پرویز مظلومی كه پس از اخراج تحقیرآمیزش از استقلال تلاش دارد كه به هر نحو ممكن خود را به نیمكت تیمی بچسباند كه هم محلی برای فعالیت داشته و هم در مقابل فردی مانند امیر قلعه نوعی كه با گرفتن جایش در استقلال وی را آواره نموده است خودنمایی نماید و چه جایی بهتر از تیراختور كه هم هوادار دارد و هم ابزار لازم را!. اما اینكه آیا عاقلان با انتخاب یك مربی دارای پرستیژ و اعتبار حرفه ای در چارچوب فلسفه ی حاكم و برنامه ی راهبردی باشگاه مشكل كوچ هر ساله ی مربیان از آن را یكبار برای همیشه حل و فصل خواهند نمود یا نه وابسته به برقرار بودن تدبیر و عقلانیت در این باشگاه می باشد كه شواهد امر نشان از آن دارد كه فاقد آن می باشد.

چهارشنبه 17 خرداد 1391