در كشورهای چند ملیتی و چند فرهنگی و زبانی چون ایران همیشه رقابت های درون سرزمینی از هر حیث برای دوام و ادامه حیات ملت ها در جریان است. رقابتی كه می خواهد نشان دهد كدام فرهنگ و جامعه ای می تواند با آموزه های خود، بهترین سطح كرامت انسانی را به ارمغان بیاورد و جامعه را با خواسته ها و آرمان های انسانی كه شامل شهامت و شجاعت در دفاع از موجودیت سرزمینی و ملی است، اداره كند.

این روزها برخی از نكات قابل توجه در دنیای مجازی و سطح رسانه ای دیده شده و اتفاق افتاده كه قابل مقایسه در سطح كلان تفاوت فرهنگی و رفتاری ملت ها و نسل های پرورش یافته توسط ایشان است. مقایسه ای كه قابل تعمیم به فرداها ، جهت شناخت بهتر نسل امروز برای برنامه ریزی در آینده است:

۱- ماجرای شوشول یك بچه در یك برنامه زنده تلویزیونی

در یكی از برنامه های زنده مخصوص كودكان تلویزیون ایران مجری برنامه سوالی از بچه ها می پرسد و برای گرفتن جواب میكروفن را جلوی دهان پسر بچه ای می گیرد و او در جواب این سوال كه چه كارهایی را خودش مستقل انجام می دهد می گوید: " من شوشولم را خودم می شورم! "

این یك جواب از روی صداقت كودكانه به اهرمی برای كمپین های فیسبوكی و ... جهت دفاع از راست گویی پسر بچه توسط افراد فارس زبان كه سنگ ایرانیت را نیز به سینه می زنند تبدیل شد و تا مدتی حتی به سطح قهرمان ملی هم ارتقا یافت.

2- ماجرای شعر خوانی یك بچه در یك برنامه از پیش كنترل و پخش شده تلویزیونی (برنامه ۹۰)

در گزارشی كه در یكی از برنامه های ورزشی نود ویژه حواشی فوتبال بازی تیراختور آذربایجان و پرسپولیس پارسیان پخش شد. كودكی در دفاع از زبان مادری خود كه نشان از پرورش نسلی آزادی خواه و متعهد به فرهنگ و زبان سرزمین مادری خویش بود موجی از انتقادهای رسانه ای و تهدید ملی خوانده شدن توسط افراد و سایت ها و ... به راه افتاد كه زمانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ داعیه شعارهای یكی از نامزدها را بر سینه چسبانده بودند كه حتی طرح ایالتی شدن ایران یكی از آنها بود.

این دو نكته بالا به این جهت یاد آوری می شود تا به مقایسه ای از سطح دو جامعه ای متفاوت ، دو فرهنگ مجزا و دو نسل متضاد پرورش یافته دست پیدا كنیم و ببینیم كه با وجود تسلط رسانه ای ، آموزشی و تبلیغات حجیم فرهنگی ، خود باختگی در نسل نو آذربایجان وجود ندارد و آرمان هایی كه یك ملت می تواند خود را برای رسیدن به آن فدا كند هنوز در این جامعه زنده است.

گرچه هنوز استفاده و تسلط قوی رسانه ای در بین افكار عمومی و روشنفكران جامعه آذربایجان در ایران به وجود نیامده تا بتواند كمپینی قوی جهت دفاع از كودك شعر خوان خود به راه بیاندازد و او را به عنوان قهرمان ملی خویش به رخ بكشند ولی این قدرت و قوی بودن و ماندن وقتی خود را به این صورت نشان می دهد هر معادله ای را به هم می زند تا سایتی چون تابناك آن كودك و شعرش را ضد ایرانی و تهدید ملی بخواند. مانند همان كسی كه وقتی قدرت مجادله و دفاع را در بحث های اعتقادی و دینی از دست می دهد و توان ادامه ندارد رقیب خود را به بی دینی و كافر بودن متهم می كند.

كلام آخر اینكه تسلط رسانه ای و هجمه فرهنگی گرچه نگرانی هایی را برای رصد كنندگان جامعه آذربایجان به وجود آورده است اما چنین شعرخوانی های ۲۰ ثانیه ای چنان آشفتگی و پریشان حالی را برای رقیبان فرهنگی به بار می آورد كه خود نوید قدرتی نهفته در خانه های كوچه پس كوچه های روستاها ، شهر ها و ... آذربایجان می دهد.

خلاصه این كه شما به فكر حمله كامنتی به صفحه فیسبوكی ملك عبدالله پادشاه عربستان باشید به مناسبت روز ملی خلیج فارس ، ما هم به فكر پرورش نسلی قوی برای دفاع دوباره و عملی در مقابل تهاجم واقعی در دنیای واقعی. ما باكری ها پرورش دهیم و شما شوشول شورها را. آخر هم ما بشویم تهدید ملی و تجزیه طلب و شما بشوید قهرمان ملی و میهن پرست. تفاوت ها را می بینی؟ ... تا ثریاست رفیق!

دوشنبه 18 اردیبهشت 1391
بؤلوملر : إدمان,