یاشاسین آزربایجان یاشاسین تراختور

آذربایجان كولتور تانترماخ

شعری زیبا از شهریار

ایسته میرم یار آغلاسین چال تاری قوی تار آغلاسین

گول اویناسین خار آغلاسین بوغاز گولسون دار آغلاسی

نقوی یئره غم پیاله سین ، سیل گوزونون شلاله سین

آل گونشین حواله سین ،شاخ قارا قوی قار آغلاسین

یار ندن آغلاسین گره ك؟ بویوتن بوكولسون آی فلك

دویونجا قویمادین گوله ك ،

سیخ ناری قوی نار آغلاسین

خزان یئلی اسن زامان ، شاختا آمان كسن زامان

یار یاریتلان كوسن زامان ، كیمسه كیمیم وار آغلاسین

صبحه تیكیلدی گوزلریم ، داغلاری آشدی سوزلریم

اگیزلین الوودی كوزلریم ، نی اولدو نی زار آغلاسین

ساقی گئتیر قدح لرین ، سرخوش اولاق درین درین

سئوگی توتا كینین یئرین ، كین اوزو زار زار آغلاسین

آرديني اوخو
سه شنبه 7 مرداد 1393

مراسم بزرگداشت روز شعر و ادب (استاد شهریار)

AWT IMAGE
بنیاد بین المللی پژوهشی استاد شهریار به مناسبت بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی مراسم شب شعر با عنوان "شبهای شعر شهریار" را از روز دوشنبه 25 شهریور ماه به مدت 3 شب برگزار میكند.
به گزارش روابط عمومی بنیاد
در اولین برنامه جشن رونمایی از كتاب سلام بر حیدر بابا در محل تالار سوره روز دوشنبه 25 شهریور از ساعت 17 تا 20 با همكاری مركز آفرینش های ادبی حوزه هنری،
در دومین برنامه مراسم گرامیداشت مقام استاد شهریار در بوستان بهجت آباد در روز سه شنبه 26 شهریور با همكاری معاونت فرهنگی شهرداری تهران
و در سومین برنامه مراسم بزرگداشت استاد شهریار با عنوان "ایران،شهریار" در محل  خانه نان و نمك فخرالملوك روز چهارشنبه 27 شهریور از ساعت 18 تا 20:30 با همكاری خانه نان و نمك فخرالملوك و كوشك هنرمندان سنتی و صنایع دستی ایرانیان
برگزار خواهد شد.

آرديني اوخو
دوشنبه 25 شهریور 1392

شهریار دان بیر نوحه

 smsiha.net moharam1 اس ام اس تسلیت محرم ماه 91 (سری دوم)


حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار
بتول و مصطفی پیغمبر آغلار
حسینین نوحه سین دلریش یازاندا
مسلمان سهل دیر كی كافر آغلار
كور اولموش گؤزلرین قان توتدو شیمرین
كی گؤرسین اؤز الینده خنجر آغلار
حسینین كؤینه گی زهرا الینده
چكر قیحا قیامت ، محشر آغلار
آتاندا حرمله ، اوخ كربلاده
گؤریدین دوشمن آغلار ، لشكر آغلار
قوجاغیندا ، گؤردین ام لیلا
آلیب نعش علیّ اكبر آغلار
رباب ، نیسگیل دؤشونده سود گؤرنده
علیّ اصغری یاد ائیلر آغلار
باشیندا كاكل اكبر هواسی
یئل آغلار ، سنبل آغلار ، عنبر آغلار
یازاندا آل طاها نوحه سین من
قلم گؤردوم سیزیلدار ، دفتر آغلار
علی ، شق القمر ، محراب تیلیت قان
قولاق وئر ، مسجید اوخشار منبر آغلار
علی دن شهریار ، سن بیر اشاره
قوجاقلار قبری ، مالك اشتر آغلار

(اوستاد شهریار)

smsiha.net tasooa اس ام اس تسلیت تاسوعا 91

آرديني اوخو
شنبه 27 آبان 1391

ای ساریبان....

ای ساریبان آهسته گئت، آرام جانیمــــــــــدیر گئدن

یار كونلومو چكمیش منیم، روح و روانیمـــــــدیر گئدن

**********

سعی ائیله دیم افسونیله، پینهان قیلام من دردیمی

پینهان ایشیم چیخدی اوزه، سیریلــه قانیمدیر گئدن

**********

قالدیم بئله زار و ذلیل، بیچاره یم قلبـــــــــــیم علیل

دوشدوم او دیلداردان اوزاق، آسوده یـــاریمدیر گئدن

**********

یوخ عهدینین بونیادی هی، بیتمز اونون بیدادی هئچ

چیخماز كونولدن یادی هئچ، ان خوش زمانیمدیر گئدن

**********

بیر آن دایان ای ساریبان، قویما گئــــــــــــده بو كاروان

اول سروه اویموشدور كونول، ســروی روانیمدیر گئدن

**********

بیر دون گئری ای نازنین، گوز مسكنین اولسون سنین

سن سیز بو سونسوز گویلره، آه و فغانیـــــــمدیر گئدن

**********

جان ترك ائدنده جیسمینی، اینسان آچار اوز حیسسینی

یوخدی سوزون گورموش گوزوم، بو خسته جانیمدیر گئدن

**********

سعدی سنه لایق دئیل، یاردان گیـــــــــلئی ای بیوفا

چوخ گوردوم اوندان من جفا، صبــــر و توانیم دیر گئدن

آرديني اوخو
سه شنبه 28 شهریور 1391

نگاهی به زندگانی استاد شهریار

نگاهی به زندگانی استاد شهریار
استاد محمد حسین شهریار در سال 1285 هجری شمسی در تبریز به دنیا آمدند بعد از مدتی به دلیل وجود جو ناآرام بخاطر انقاب مشروطیت پدرش او را به روستای خشكناب از توابع قره چمن می برد پدرش سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میر آقا خشكنابی از وكلای درجه یك تبریز بودند و یك عمر در جهت دفاع از حقوق مظلومان منطقه كوشیده اند
شهریار در روستا در خانه عمه اش نگهداری می شود و از همان زمان كودكی با دو كتاب موجود در خانه عمه ( قران كریم و دیوان حافظ) انس می گیرد و از اول مغز و قلب شهریار با آهنگ ونظم قران و دیوان حافظ اشنا میشود شهریار تا 6 سالگی در روستای خشكناب می ماند و زمانی كه شعله های انقلاب با به شهادت رسیدن رهبرانش خاموش می شود پدرش دو باره او را به تبریز بر می گردانداو تحصیلات خود را نزد پدرش شروع كرده ود وران متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات پی می گیرد او در ده سالگی آموختن زبان فرانسه را شروع كرد و بعد از مدت كوتاهی به زبان فرانسه نیز مسلط گشت بطوریكه در 14 سالگی به فرانسه شعر هم می گفت شهریار ذوق ادبی خودش رامدیون مادرش می داندمادرش با اینكه سواد نداشت ولی محفوظات

زیادی از اشعار تركی و فارسی داشت او ولین شعر لطیفی را كه در پنج سالگی از زبان مادرش می شنود با جان ود ل حس كرده وحفظ می كند بطوریكه در اواخر عمر نیزآن شعر را از بر خوانده و از ان به شیرینی یاد می كند كه ان شعر دو بیتی تركی به مضمون زیر بود
گئتمه ترسا بالاسی منده سنه سایه گلیم دامنینن یاپیشیم منده كلیسایه گلیم
یا كی سن گل اسلامی ایله قبول یا كی تعلیم ایله منده مذهب عیسایه گلیم
بعد از ان شهریار با اشعار میرزا علی اكبر صابر كه در ان زمان در ایران خیلی رایج بود اشنا می شود و هر شعری كه از او به دستش می رسد حفظ می كند و در سن هفت سالگی اولین شعر خود را به تركی می سراید در سن نه سالگی دومین شعر خود را به زبان فارسی می سراید شهریار سومین شعر خود را با لهام از اشعار شاتو بریان فرانسوی می سراید كه یك شعر وصفی در مورد تبریز می باشد بیشتر اشعار شهریار تا سن 14 سالگی در مجله ادب تبریز چاپ می شد او در 29 اسفند سال 1299 وارد تهران می شود و به سفارش پدرش اوایل تحت مراقبت دوست پدرش كمال السلطنه قرار می گیرد او در تبریز بهجت تخلص می كرد و درتهران تصمیم می گیرد كه تخلص خود را عوض كند برا اینكار از دیوان حافظ فال می گیرد كه بار اول غزلی می اید كه مصرع اخر ان چنبن بود
كه چرخ این سكه به نام شهریاران زد
او عنوان شهریار را برای خود بزرگ می بیند و برای یافتن عنوانی درخور ان زمان خود دوباره از حافظ كمك می گیرد كه دو بیت زیر می اید
چرا نه در پی عزم دیار خو د باشم چرا نه خاك سر كوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چون بر نمی تابم روم به شهر خود و شهریار خود باشم
به این ترتیب او تخلص شهریار را بر می گزیند ولی تا چند سال بعد از ان هنگامی كه برای دوستان خود شعر می خواند بیت اخر را نمی خواند چون از تخلص خود خجالت می كشید استاد اشعارخود را خودشان نمی نوشتند بلكه دوستشان شهیار اشعار استاد را جمع اوری می كردند شهیار در سال 1308 مرحوم می شوند و اشعار را به میز محمد علی ترقی مدیر انتشارات خیام می سپارند و در سال 1310 اشعار او با عنوان دیوان شهریار وبا مقدمه ملك الشعرای بهار و سعید نفیسی و پژمان بختیاری در قطع جیبی به چاپ می رسد
شهریار در تهران تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون پی می گیرد و بعداز یكسال وارد مدرسه عالی طب می شود و در همان سالها در خانه یك سرهنگ ارتش مستاجر می شود این سرهنگ یك پسر و یك دختر داشت وشهریار در مقابل محبت های خانواده به درس بچه ها می رسیده است دختر این خانواده ثریا همان معشوقه شهریار بود كه شهریار در بیشتر غزلیاتش او را پری خطاب می كند ثریا نیز ابتدا به شهریار علاقه مند بود تا اینكه یك روز خواستگار پولدار و زورداری(تیمور تاش) برای ثریا پیدا می شود و پدر دختر تصمیم می گیرد تا دخترش را به ازدواج تیمور تاش در اوردثریا یك روز توسط دختركی به شهریار پیغام می دهد كه می خواهد برای اخرین او را ببیند و می گوید عصر در بهجت اباد منتظرم باش شهریار ان عصر به بهجت اباد می رود ولی هر قدر منتظر می ماند او نمی اید تا صبح انجا می ماند ولی از او خبری نمی شود شعر اخرین خاطره بهجت اباد گویای این خاطره است شهریار در این زما ندر حالیكه تنها یكسال مانده بود تا مدرك پزشكی اش را بگیرد مدرس طب را رها می كند
آن مرد درباری چون از علا قه شهریار و ثریا به یكدیگر خبر داشت شهریار را با تهدید مجبور به ترك تهران می كند و شهریار پس از پانزده روز بازداشت به نیشابور تبعید می شود
او در نیشابور شعری با عنوان زفاف شاعر كه ان را در شب زفاف معشوقه اش سروده است در ان شب شهریار بخواب می رود در عالم خواب یكی ا ز معصومین بخوابش می ایند و بر زخم های دلش تسلی می بخشند و به می گوید " ناراحت مباش خدای عادل چیزی را از انسان نمی گیرد مگر اینكه در مقابل چیز بهتری به بدهد گر چه واقعیت را از دست داده ای اما حقیقت بر تو ارزانی شد " شهریار تمام این ماجرا در شعر زفاف شاعر بیان كرده است
در نیشابور شهریار با كمال الملك آشنا می شود(در سال 1311 ) و به این مناسبت شعر زیبای زیارت كمال الملك را ساخته است
در نیشابور بد ترین بلا ها بر سر استاد می اید و درد و رنج زیادی را در انجا متحمل می شود شعر غروب نیشابور گویای حوادثی است كه در انجا بر استاد گذشته است شهریار را از نیشابور به تهران میی برند و بخاطر بیماری و ضعف بدنی در بیمارستان بستری می شود ثری كه در این زمان شوهر خود را از دست داده بود ( در واقع شوهرش به قتل رسیده بود ) ار امدن شهریار به تهران با خبر می شود و به ملاقات شهریار می اید گویا ثزیا قصد داسته است با این حركت به شهریار بگوید كه من حالا اماده ام تا با تو ازدواج كنم ولی این بار شهریار حاضر نمی شود با او ازدواج كند و همان غزل بسیار زیبا و معروف را می سازد
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا كه افتاده ام از پا چرا
بعد از مرخص شدن ار بیمارستان دو ستانش خیلی تلاش می كنند تا مدرك پزشكیش را بگیرد ولی شهریار ان ان شهریار قبلی نبود و كار از كار گذشته بود بالاخره او مجبور می شود برای گذران زندگی ابتدا در اداره ی ثبت و اسناد و سپس در بانك كشاورزی مشغول به كار شود در ان زمان ساعدی مراغه ای نخست وزیر وقت دستور می دهد كه شهریار چه به بانك برود یا نرود حقوقش بطور مرتب پرداخت شود درشب 23 ماهرمضان سال 1313پدر شهریار فوت می كنند و بعد از شنیدن خبر فوت پدر شهریار شعر "در ماتم پدر" را سروده اند

مطالب بالا از كتاب زندگانی استاد شهریار اقتباس شده است

آرديني اوخو
دوشنبه 9 مرداد 1391

76 اوستاد شهریارین شعرلری

 

(١)
حیدربابا ، ایلدیریملار شاخاندا
سئللر ، سولار ، شاققیلدییوب آخاندا
قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
سلام اولسون شوْكتوْزه ، ائلوْزه !
منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه

(٢)
حیدربابا ، كهلیك لروْن اوچاندا
كوْل دیبینَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا
باخچالارون چیچكلنوْب ، آچاندا
بیزدن ده بیر موْمكوْن اوْلسا یاد ائله
آچیلمیان اوْركلرى شاد ائله

(٣)
بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا
نوْروز گوْلى ، قارچیچكى ، چیخاندا
آغ بولوتلار كؤینكلرین سیخاندا
بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون
دردلریمیز قوْى دیّكلسین ، داغ اوْلسون

(٤)
حیدربابا ، گوْن دالووى داغلاسین !
اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسین !
اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین !
یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا
بلكه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا

(٥)
حیدربابا ،‌ سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون !
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !
دوْنیا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى ، یئتیمدى

(٦)
حیدربابا ، یوْلوم سنَّن كج اوْلدى
عؤمروْم كئچدى ، گلممه دیم ، گئج اوْلدى
هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى
بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ،‌ دؤنوْم وار
ایتگین لیك وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار

(٧)
حیدربابا ، ایگیت اَمَك ایتیرمز
عؤموْر كئچر ، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزد ، واللاه ، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسك حلال ائدوْن بیزلرى

(٨)
حیدربابا ، میراژدر سَسلننده
كَند ایچینه سسدن - كوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
یادوندادى نه هؤلَسَك قاچاردیم
قوشلار تكین قاناد آچیب اوچاردیم

(٩)
شنگیل آوا یوردى ، عاشیق آلماسى
گاهدان گئدوب ، اوْردا قوْناق قالماسى
داش آتماسى ، آلما ،‌ هیوا سالماسى
قالیب شیرین یوخى كیمین یادیمدا
اثر قویوب روحومدا ، هر زادیمدا


(١٠)
حیدربابا ، قورى گؤلوْن قازلارى
گدیكلرین سازاخ چالان سازلارى
كَت كؤشنین پاییزلارى ، یازلارى
بیر سینما پرده سى دیر گؤزوْمده
تك اوْتوروب ، سئیر ائده رم اؤزوْمده

(١١)
حیدربابا ،‌ قره چمن جاداسى
چْووشلارین گَلَر سسى ، صداسى
كربلیا گئدنلرین قاداسى
دوْشسون بو آج یوْلسوزلارین گؤزوْنه
تمدّونون اویدوخ یالان سؤزوْنه

(١٢)
حیدربابا ، شیطان بیزى آزدیریب
محبتى اوْركلردن قازدیریب
قره گوْنوْن سرنوشتین یازدیریب
سالیب خلقى بیر-بیرینن جانینا
باریشیغى بلشدیریب قانینا

(١٣)
گؤز یاشینا باخان اوْلسا ، قان آخماز
انسان اوْلان بئلینه تاخماز
آمما حئییف كوْر توتدوغون بوراخماز
بهشتیمیز جهنّم اوْلماقدادیر !
ذى حجّه میز محرّم اوْلماقدادیر !

(١٤)
خزان یئلى یارپاخلارى تؤكنده
بولوت داغدان یئنیب ، كنده چؤكنده
شیخ الاسلام گؤزل سسین چكنده
نیسگیللى سؤز اوْركلره دَیَردى
آغاشلار دا آللاها باش اَیَردى


(١٥)
داشلى بولاخ داش-قومونان دوْلماسین !
باخچالارى سارالماسین ، سوْلماسین !
اوْردان كئچن آتلى سوسوز اولماسین !
دینه : بولاخ ، خیرون اوْلسون آخارسان
افقلره خُمار-خُمار باخارسان

(١٦)
حیدر بابا ، داغین ، داشین ، سره سى
كهلیك اوْخور ، دالیسیندا فره سى
قوزولارین آغى ، بوْزى ، قره سى
بیر گئدیدیم داغ-دره لر اوزونى
اوْخویئدیم‌ : « چوْبان ، قیتر قوزونى »


(١٧)
حیدر بابا ، سولى یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب ، گئچللر
خلوتلیوْب ، بولاخدان سو ایچللر

(١٨)
بىچین اوْستى ، سونبول بیچن اوْراخلار
ایله بیل كى ، زوْلفى دارار داراخلار
شكارچیلار بیلدیرچینى سوْراخلار
بیچین چیلر آیرانلارین ایچللر
بیرهوشلانیب ، سوْننان دوروب ، بیچللر

(١٩)
حیدربابا ، كندین گوْنى باتاندا
اوشاقلارون شامین ئییوب ، یاتاندا
آى بولوتدان چیخوب ، قاش-گؤز آتاندا
بیزدن ده بیر سن اوْنلارا قصّه ده
قصّه میزده چوخلى غم و غصّه ده


(٢٠)
قارى ننه گئجه ناغیل دییَنده
كوْلك قالخیب ، قاپ-باجانى دؤیَنده
قورد گئچینین شنگوْلوْسون یینده
من قاییدیب ، بیرده اوشاق اوْلئیدیم
بیر گوْل آچیب ، اوْندان سوْرا سوْلئیدیم

(٢١)
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب ، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ ، آت گزدیرن گوْنلریم !

(٢٢)
هَچى خالا چایدا پالتار یوواردى
مَمَد صادق داملارینى سوواردى
هئچ بیلمزدیك داغدى ، داشدى ، دوواردى
هریان گلدى شیلاغ آتیب ، آشاردیق
آللاه ، نه خوْش غمسیز-غمسیز یاشاردیق

(٢٣)
شیخ الاسلام مُناجاتى دییه ردى
مَشَدرحیم لبّاده نى گییه ردى
مشْدآجلى بوْز باشلارى ییه ردى
بیز خوْشودوق خیرات اوْلسون ، توْى اوْلسون
فرق ائلَمَز ، هر نوْلاجاق ، قوْى اولسون

(٢٤)
ملك نیاز ورندیلین سالاردى
آتین چاپوپ قئیقاجیدان چالاردى
قیرقى تكین گدیك باشین آلاردى
دوْلائیا قیزلار آچیپ پنجره
پنجره لرده نه گؤزل منظره !


(٢٥)
حیدربابا ، كندین توْیون توتاندا
قیز-گلینلر ، حنا-پیلته ساتاندا
بیگ گلینه دامنان آلما آتاندا
منیم ده اوْ قیزلاروندا گؤزوم وار
عاشیقلارین سازلاریندا سؤزوم وار

(٢٦)
حیدربابا ، بولاخلارین یارپیزى
بوْستانلارین گوْل بَسَرى ، قارپیزى
چرچیلرین آغ ناباتى ، ساققیزى
ایندى ده وار داماغیمدا ، داد وئرر
ایتگین گئدن گوْنلریمدن یاد وئرر

(٢٧)
بایرامیدى ، گئجه قوشى اوخوردى
آداخلى قیز ، بیگ جوْرابى توْخوردى
هركس شالین بیر باجادان سوْخوردى
آى نه گؤزل قایدادى شال ساللاماق !
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !

(٢٨)
شال ایسته دیم منده ائوده آغلادیم
بیر شال آلیب ، تئز بئلیمه باغلادیم
غلام گیله قاشدیم ، شالى ساللادیم
فاطمه خالا منه جوراب باغلادى
خان ننه مى یادا سالیب ، آغلادى

(٢٩)
حیدربابا ، میرزَممدین باخچاسى
باخچالارین تورشا-شیرین آلچاسى
گلینلرین دوْزمه لرى ، طاخچاسى
هى دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده
خیمه وورار خاطره لر صفینده

(٣٠)
بایرام اوْلوب ، قیزیل پالچیق اَزَللر
ناققیش ووروب ، اوتاقلارى بَزَللر
طاخچالارا دوْزمه لرى دوْزللر
قیز-گلینین فندقچاسى ، حناسى
هَوَسله نر آناسى ، قایناناسى

(٣١)
باكى چى نین سؤزى ، سوْوى ، كاغیذى
اینكلرین بولاماسى ، آغوزى
چرشنبه نین گیردكانى ، مویزى
قیزلار دییه ر : « آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تكین بختیم آچیل چرشنبه »


(٣٢)
یومورتانى گؤیچك ، گوللى بوْیاردیق
چاققیشدیریب ، سینانلارین سوْیاردیق
اوْیناماقدان بیرجه مگر دوْیاردیق ؟
على منه یاشیل آشیق وئرردى
ارضا منه نوروزگوْلى درردى

(٣٣)
نوْروز على خرمنده وَل سوْرردى
گاهدان یئنوب ، كوْلشلرى كوْرردى
داغدان دا بیر چوْبان ایتى هوْرردى
اوندا ، گؤردن ، اولاخ ایاخ ساخلادى
داغا باخیب ، قولاخلارین شاخلادى

(٣٤)
آخشام باشى ناخیرینان گلنده
قوْدوخلارى چكیب ، وورادیق بنده
ناخیر گئچیب ، گئدیب ، یئتنده كنده
حیوانلارى چیلپاق مینیب ، قوْواردیق
سؤز چیخسایدى ، سینه گریب ، سوْواردیق

(٣٥)
یاز گئجه سى چایدا سولار شاریلدار
داش-قَیه لر سئلده آشیب خاریلدار
قارانلیقدا قوردون گؤزى پاریلدار
ایتر ، گؤردوْن ، قوردى سئچیب ، اولاشدى
قورددا ، گؤردوْن ، قالخیب ، گدیكدن آشدى

(٣٦)
قیش گئجه سى طؤله لرین اوْتاغى
كتلیلرین اوْتوراغى ، یاتاغى
بوخاریدا یانار اوْتون یاناغى
شبچره سى ، گیردكانى ، ایده سى
كنده باسار گوْلوْب - دانیشماق سسى


(٣٧)
شجاع خال اوْغلونون باكى سوْقتى
دامدا قوران سماوارى ، صحبتى
یادیمدادى شسلى قدى ، قامتى
جؤنممه گین توْیى دؤندى ، یاس اوْلدى
ننه قیزین بخت آیناسى كاس اوْلدى

(٣٨)
حیدربابا ، ننه قیزین گؤزلرى
رخشنده نین شیرین-شیرین سؤزلرى
تركى دئدیم اوْخوسونلار اؤزلرى
بیلسینلر كى ، آدام گئدر ، آد قالار
یاخشى-پیسدن آغیزدا بیر داد قالار

(٣٩)
یاز قاباغى گوْن گوْنئیى دؤیَنده
كند اوشاغى قار گوْلله سین سؤیَنده
كوْركچى لر داغدا كوْرك زوْیَنده
منیم روحوم ، ایله بیلوْن اوْردادور
كهلیك كیمین باتیب ، قالیب ، قاردادور

(٤٠)
قارى ننه اوزاداندا ایشینى
گوْن بولوتدا اَییرردى تشینى
قورد قوْجالیب ، چكدیرنده دیشینى
سوْرى قالخیب ، دوْلائیدان آشاردى
بایدالارین سوْتى آشیب ، داشاردى

(٤١)
خجّه سلطان عمّه دیشین قیساردى
ملا باقر عم اوغلى تئز میساردى
تندیر یانیب ، توْسسى ائوى باساردى
چایدانیمیز ارسین اوْسته قایناردى
قوْورقامیز ساج ایچینده اوْیناردى

(٤٢)
بوْستان پوْزوب ، گتیرردیك آشاغى
دوْلدوریردیق ائوده تاختا-طاباغى
تندیرلرده پیشیرردیك قاباغى
اؤزوْن ئییوْب ، توخوملارین چیتداردیق
چوْخ یئمكدن ، لاپ آز قالا چاتداردیق

(٤٣)
ورزغان نان آرموت ساتان گلنده
اوشاقلارین سسى دوْشردى كنده
بیزده بویاننان ائشیدیب ، بیلنده
شیللاق آتیب ، بیر قیشقریق سالاردیق
بوغدا وئریب ، آرموتلاردان آلاردیق

(٤٤)
میرزاتاغى نان گئجه گئتدیك چایا
من باخیرام سئلده بوْغولموش آیا
بیردن ایشیق دوْشدى اوْتاى باخچایا
اى واى دئدیك قورددى ، قئیتدیك قاشدیق
هئچ بیلمه دیك نه وقت كوْللوكدن آشدیق

(٤٥)
حیدربابا ، آغاجلارون اوجالدى
آمما حئییف ، جوانلارون قوْجالدى
توْخلیلارون آریخلییب ، آجالدى
كؤلگه دؤندى ، گوْن باتدى ، قاش قَرَلدى
قوردون گؤزى قارانلیقدا بَرَلدى

(٤٦)
ائشیتمیشم یانیر آللاه چیراغى
دایر اوْلوب مسجدیزوْن بولاغى
راحت اوْلوب كندین ائوى ، اوشاغى
منصورخانین الی-قوْلى وار اوْلسون
هاردا قالسا ، آللاه اوْنا یار اوْلسون

(٤٧)
حیدربابا ، ملا ابراهیم وار ، یا یوْخ ؟
مكتب آچار ، اوْخور اوشاقلار ، یا یوْخ ؟
خرمن اوْستى مكتبى باغلار ،‌ یا یوْخ ؟
مندن آخوندا یتیررسن سلام
ادبلى بیر سلامِ مالاكلام

(٤٨)
خجّه سلطان عمّه گئدیب تبریزه
آمما ، نه تبریز ، كى گلممیر بیزه
بالام ، دورون قوْیاخ گئداخ ائممیزه
آقا اؤلدى ، تو فاقیمیز داغیلدى
قوْیون اوْلان ، یاد گئدوْبَن ساغیلدى

(٤٩)
حیدربابا ، دوْنیا یالان دوْنیادى
سلیماننان ، نوحدان قالان دوْنیادى
اوغول دوْغان ، درده سالان دوْنیادى
هر كیمسَیه هر نه وئریب ، آلیبدى
افلاطوننان بیر قورى آد قالیبدى

(٥٠)
حیدربابا ، یار و یولداش دؤندوْلر
بیر-بیر منى چؤلده قوْیوب ، چؤندوْلر
چشمه لریم ، چیراخلاریم ، سؤندوْلر
یامان یئرده گؤن دؤندى ، آخشام اوْلدى
دوْنیا منه خرابه شام اوْلدى

(٥١)
عم اوْغلینان گئدن گئجه قیپچاغا
آى كى چیخدى ، آتلار گلدى اوْیناغا
دیرماشیردیق ، داغلان آشیردیق داغا
مش ممى خان گؤى آتینى اوْیناتدى
تفنگینى آشیردى ، شاققیلداتدى

(٥٢)
حیدربابا ، قره كوْلون دره سى
خشگنابین یوْلى ، بندى ، بره سى
اوْردا دوْشَر چیل كهلیگین فره سى
اوْردان گئچر یوردوموزون اؤزوْنه
بیزده گئچك یوردوموزون سؤزوْنه

(٥٣)
خشگنابى یامان گوْنه كیم سالیب ؟
سیدلردن كیم قیریلیب ، كیم قالیب ؟
آمیرغفار دام-داشینى كیم آلیب ؟
بولاخ گنه گلیب ، گؤلى دوْلدورور ؟
یاقورویوب ، باخچالارى سوْلدورور ؟

(٥٤)
آمیر غفار سیدلرین تاجییدى
شاهلار شكار ائتمه سى قیقاجییدى
مَرده شیرین ، نامرده چوْخ آجییدى
مظلوملارین حقّى اوْسته اَسَردى
ظالم لرى قیلیش تكین كَسَردى


(٥٥)
میر مصطفا دایى ، اوجابوْى بابا
هیكللى ،ساققاللى ، توْلستوْى بابا
ائیلردى یاس مجلسینى توْى بابا
خشگنابین آبروسى ، اَردَمى
مسجدلرین ، مجلسلرین گؤركَمى

(٥٦)
مجدالسّادات گوْلردى باغلاركیمى
گوْروْلدردى بولوتلى داغلاركیمى
سؤز آغزیندا اریردى یاغلاركیمى
آلنى آچیق ، یاخشى درین قاناردى
یاشیل گؤزلر چیراغ تكین یاناردى

(٥٧)
منیم آتام سفره لى بیر كیشییدى
ائل الیندن توتماق اوْنون ایشییدى
گؤزللرین آخره قالمیشییدى
اوْننان سوْرا دؤنرگه لر دؤنوْبلر
محبّتین چیراخلارى سؤنوْبلر

(٥٨)
میرصالحین دلى سوْلوق ائتمه سى
میر عزیزین شیرین شاخسِى گئتمه سى
میرممّدین قورولماسى ، بیتمه سى
ایندى دئسك ، احوالاتدى ، ناغیلدى
گئچدى ، گئتدى ، ایتدى ، باتدى ، داغیلدى

(٥٩)
میر عبدوْلوْن آیناداقاش یاخماسى
جؤجیلریندن قاشینین آخماسى
بوْیلانماسى ، دام-دوواردان باخماسى
شاه عبّاسین دوْربوْنى ، یادش بخیر !
خشگنابین خوْش گوْنى ، یادش بخیر !

(٦٠)
ستاره عمّه نزیك لرى یاپاردى
میرقادر ده ، هر دم بیرین قاپاردى
قاپیپ ، یئیوْب ، دایچاتكین چاپاردى
گوْلمه لیدى اوْنون نزیك قاپپاسى
عمّه مینده ارسینینین شاپپاسى

(٦١)
حیدربابا ، آمیر حیدر نئینیوْر ؟
یقین گنه سماوارى قئینیوْر
داى قوْجالیب ، آلت انگینن چئینیوْر
قولاخ باتیب ، گؤزى گیریب قاشینا
یازیق عمّه ، هاوا گلیب باشینا

(٦٢)
خانم عمّه میرعبدوْلوْن سؤزوْنى
ائشیدنده ، ایه ر آغز-گؤزوْنى
مَلْكامِدا وئرر اوْنون اؤزوْنى
دعوالارین شوخلوغیلان قاتاللار
اتى یئیوْب ، باشى آتیب ، یاتاللار

(٦٣)
فضّه خانم خشگنابین گوْلییدى
آمیریحیا عمقزینون قولییدى
رُخساره آرتیستیدى ، سؤگوْلییدى
سیّد حسین ، میر صالحى یانسیلار
آمیرجعفر غیرتلى دیر ، قان سالار

(٦٤)
سحر تئزدن ناخیرچیلار گَلَردى
قوْیون-قوزى دام باجادا مَلَردى
عمّه جانیم كؤرپه لرین بَلَردى
تندیرلرین قوْزاناردى توْسیسى
چؤركلرین گؤزل اییى ، ایسیسى

(٦٥)
گؤیرچینلر دسته قالخیب ، اوچاللار
گوْن ساچاندا ، قیزیل پرده آچاللار
قیزیل پرده آچیب ، ییغیب ، قاچاللار
گوْن اوجالیب ، آرتارداغین جلالى
طبیعتین جوانلانار جمالى

(٦٦)
حیدربابا ، قارلى داغلار آشاندا
گئجه كروان یوْلون آزیب ، چاشاندا
من هارداسام ، تهراندا یا كاشاندا
اوزاقلاردان گؤزوم سئچر اوْنلارى
خیال گلیب ، آشیب ، گئچر اوْنلارى

(٦٧)
بیر چیخئیدیم دام قیه نین داشینا
بیر باخئیدیم گئچمیشینه ، یاشینا
بیر گورئیدیم نه لر گلمیش باشینا
منده اْونون قارلاریلان آغلاردیم
قیش دوْندوران اوْركلرى داغلاردیم

(٦٨)
حیدربابا ، گوْل غنچه سى خنداندى
آمما حئیف ، اوْرك غذاسى قاندى
زندگانلیق بیر قارانلیق زینداندى
بو زیندانین دربچه سین آچان یوْخ

بو دارلیقدان بیرقورتولوب ، قاچان یوْخ

(٦٩)
حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندى
گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندى
بیر-بیروْزدن آیریلمایون ، آماندى
یاخشیلیغى الیمیزدن آلیبلار
یاخشى بیزى یامان گوْنه سالیبلار

(٧٠)
بیر سوْروشون بو قارقینمیش فلكدن
نه ایستیوْر بو قوردوغى كلكدن ؟
دینه گئچیرت اولدوزلارى الكدن
قوْى تؤكوْلسوْن ، بو یئر اوْزى داغیلسین
بو شیطانلیق قورقوسى بیر ییغیلسین

(٧١)
بیر اوچئیدیم بو چیرپینان یئلینن
باغلاشئیدیم داغدان آشان سئلینن
آغلاشئیدیم اوزاق دوْشَن ائلینن
بیر گؤرئیدیم آیریلیغى كیم سالدى
اؤلكه میزده كیم قیریلدى ، كیم قالدى

(٧٢)
من سنون تك داغا سالدیم نَفَسى
سنده قئیتر ، گوْیلره سال بوسَسى
بایقوشوندا دار اوْلماسین قفسى
بوردا بیر شئر داردا قالیب ، باغیریر
مروّت سیز انسانلارى چاغیریر


(٧٣)
حیدربابا ، غیرت قانون قایناركن
قره قوشلار سنَّن قوْپوپ ، قالخاركن
اوْ سیلدیریم داشلارینان اوْیناركن
قوْزان ، منیم همّتیمى اوْردا گؤر
اوردان اَییل ، قامتیمى داردا گؤر

(٧٤)
حیدربابا . گئجه دورنا گئچنده
كوْراوْغلونون گؤزى قارا سئچنده
قیر آتینى مینیب ، كسیب ، بیچنده
منده بوردان تئز مطلبه چاتمارام
ایوز گلیب ، چاتمیونجان یاتمارام

(٧٥)
حیدربابا ، مرد اوْغوللار دوْغگینان
نامردلرین بورونلارین اوْغگینان
گدیكلرده قوردلارى توت ، بوْغگینان
قوْى قوزولار آیین-شایین اوْتلاسین
قوْیونلارون قویروقلارین قاتلاسین

(٧٦)
حیدربابا ، سنوْن گؤیلوْن شاد اوْلسون
دوْنیا واركن ، آغزون دوْلى داد اوْلسون
سنَّن گئچن تانیش اوْلسون ، یاد اوْلسون
دینه منیم شاعر اوْغلوم شهریار
بیر عمر دوْر غم اوْستوْنه غم قالار

 

آرديني اوخو
دوشنبه 9 مرداد 1391

توركون دیلی تك سئوگیلی ایستكلی دیل اولماز -- اوستاد شهریار

دوشونجه:

مئهر آیی گلیب چاتیب آنجاق تورك دیلی هله ده یاساقدیر. دیلیمیزی آغزیمیزدا یاندیریرلار. تورك دوشمانلاری نامردجه سینه دیلیمیزی، تاریخیمزی، كیملیكیمیزی و بوتون وارلیغیمیزی یوخ ائتمه یه چالیشیرلار.

بو دووردا بیزیم گوره ویمیز چوخ آغیردیر. توركجه میزی قورویوب چیچه كلندیرمه لیییك. داهی لریمیزین چالیشمالارین سونا یئتیرمه لیییك. تورك دیلینین گوجله نمك یولوندا چالیشان كاشغرلی لر، حاجیب لر، نسیمی لر، خطایی لر، فوضولولار، سهندلر، زهتابی لر، شهریارلار، جاواد هئیت لر، متین پورلار و... لرین یوللارین سونا چاتدیرمالییق.

بیز بویوك اوغوز خاقانین ائولادیییق. بویوك بیلگه خاقان نوه سی ییك! نه دن بئله ظولم آلتیندا یاشامالییق! آتامیز بابك ظولم آلتیندا باشین اه یدی كی بیزده باشیمیزی اه یه ك؟

بیز بو ظولمه سون قویاجاییق! بیز بو ظولمه سون قویاجاییق!

گونش چیخماغینا آز قالیر. تلسمه ییك!

توركون دیلی تك سئوگیلی ، ایستك لی دیل اولماز
اوزگه دیله قاتسان ، بو اصیل دیل ، اصیل اولماز
اوز شئعرینی فارسا ، عربه قاتماسا شاعیر
شئعری اوخویانلار ، ائشیده نلر كسیل اولماز

آرديني اوخو
شنبه 20 خرداد 1391

استاد شهریار شعرلری


حیدر بابا سنی وطن بیلمیشدیم

وطن دیوب باش گتوروپ گلمیشدیم

سنی گوروب گوزیاشیمی سیلمیشدیم


حلبو كهلاپ غملی غربت سندیمیش

قار زندان آجی شربت سندیمیش


 


 

حیدر بابا شیطان بیزی آزدیریب

محبتی اوركردن قازدیریب

قره گونون سرنوشتین یازدیریب

سالیب خلقی بیر بیرینین جانینا

باریشیغی بلشدیریب قانینا



گؤز یاشینا باخان اولسا قان آخماز

انسان اولان خنجر بئلینه تاخماز

آمما حئییف كور توتوغون بوراخامز

بهشتیمیز جهنّم اولماقدادیر

ذی حجّه میز محّرم اولماقدادیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حیدر بابا آغاجلارون اوجالدی

آمما حئیف جوانلارین قوجالدی

توخلیلارون آریخلییب آجالدی

كؤلگه دؤندی گون باتدی قاش قَزَلذی


 

حیدر بابا دونیا یالان دونیادی

سلیماننان نوحدان قالان دونیادی

اوغول دوغان درده سالان دونیادی

هركیمسیه هر نه وئریب آلیبدی

افلاطوننان بیر قوری آد قالیبدی


 

حیدر بابا یار یولداش دؤندولر

بیر بیر منی چؤلده قویوب چؤلده قویوب چؤندولر

چشمه لریم چیراخلاریم سؤندولر

یامان یئرده گرن دؤندی آخشام اولدی

دونیا منه خرابه شام اولدی

 


 

حیدر بابا قارلی داعلار آشاندا

گئجه كروان یولون آریب چاشاندا

من هارداسام تهرانده یا كاشاندا

اوزاقلاردان گؤزوم سئچر اونلاری

خیال گلیب آسیب گئچراونلاری


 

حیدر بابا گؤیلر بوتون دوماندی

گونلریمیز بیر بیرند یاماندی

بیر بیروزدن آیرلمایون اماندی

یاخشلیغی الیمیزدن آلیبلار

یاخشی بیزی یامان گونه سالیبلار


 

بیر سوروشون بو قارقینمش فلككدن

نه ایستیر بو قوردوغی كلگدن

دینه گئچیرت اولدوزلاری الكدن

قوی تؤگولسون بو یئر اوزیداغیلسین

بو شیطانلیق قورقوسی ییغیلسین


 

بیر اوچئیدیم بو چیرپینان یئلینن

باغلاشئیدیم داغدان آشان سئلینن

بیر گؤرئیدیم آیریلیغی كیم سالدی

اؤلكه میزده كیم قیریلدی كیم قالدی


 

حیدر بابا غیرت قانون قایناركن

قره قوشلار سنَّن قوپوپ قالخاركن

او سیلدیریم داشلارینان اویناركن

قوزان منیم همّتیمی اوردا گؤر

اوردان اَییل قامتیمی دادر گؤر


 

حیدر بابا گئجه دورنا گئچنده

ككوراوغلونون گؤزی قارا سئچنده

قیر آتینی مینیب كسیب بیچنده

منده بوردان تئز مطبه چاتمارام

ایوز گلیب چاتمیونجان یاتمارام


حیدر بابا سنون گؤیلون شاد اولسون

دونیا واركن آغزون دولی داد اولسون

سنَّن گئچن تانیش اولسون یاد اولسون

دینه منیم شاعیر اوغلوم شهریار

بیر عمر دور غم اوستونه غم قالار


 

حیدر بابا گون دالووی داغلاسین

اوزون گولسون بولاخلارون آغلاسین

اوشاخلارون بیر دسته گول باغلاسین

یئل گلنده وئر گتیرسین بویانا

بلكه منیم یاتمیش بختیم اویانا

 

 

 

 

 


 

حیدر بابا سنون اوزون آغ اولسون

دؤرت بیر یانون بولاغ اولسون باغ اولسون

بیزدن سورا سنون باشون ساغ اولسون

دونیا قضوقدر اؤلوم ایتیمدی

دونیا بوییاوغولسوزدی یئتیمدی

 


 

حیدر بابا یولوم سنَّن كج اولدی

عؤمروم كئچدی گلممه دیم گئچ اولدی

هئچ بیلمه دیم گؤوزللرون نئج اولدی

بیلمزیدیم دؤنگه لر وار دؤنوم وار

ایتگین لیك وار آیریلیق وار اولوم وار


 

حیدر بابا ایگیت اَمَك ایتیرمز

عؤمور كئچر افسوس بَرَه یئتیرمز

نارمداولان عؤمری باشا یئتیرمز

بیزد واللاه اونو تمارلق سیزلری

گؤرنمسك حلال ائدون بیزلری

آرديني اوخو
یکشنبه 22 آبان 1390

شهریار« ترك دیلی»

آرديني اوخو
پنجشنبه 26 خرداد 1390