تراكتورسازی تبریز، نه یك تیم فوتبال صرف كه پدیده‌ای اجتماعی و قابل مطالعه در تمام تاریخ فوتبال ماست. تیمی كه محبوبیت خارق‌العاده‌اش را هیچ‌كس تا شروع این لیگ باور نمی‌كرد. تیمی كه حالا، لقب پرطرفدارترین را بدون خونریزی به خود اختصاص داده و جالب اینكه هواداران سنتی استقلال و پرسپولیس نیز واكنش خاصی به این مساله ندارند، چرا كه شور، حال و  اشتیاقی كه در تبریز پیرامون این تیم وجود دارد، هرگز در مورد تیم دیگری دیده نشده، حتی زمانی كه بازی‌های وسط هفته پرسپولیس با علی پروین، 40،30 هزار نفر را به ورزشگاه می‌كشاند.

از این منظر، تراكتورسازی یك ظرفیت بزرگ و یك موقعیت ایده‌آل برای فوتبال ایران محسوب می‌شود؛ فوتبالی كه البته به هیچ وجه برنامه خاصی برای استفاده از این موقعیت نداشته است. تا چندی پیش، هواداران تراكتور از جاده‌های خاكی منتهی به ورزشگاه رنج سفر به جان می‌خریدند و حالا بعد از آسفالت شدن جاده‌های اطراف استادیوم یادگار امام، باید ناز راننده‌گان اتوبوس را بكشند تا زورچپان به دروازه تبریز برسند...

این یك واقعیت است كه نشانه‌هایی از وضعیت عمومی ضعف مدیریت را به رخ می‌كشد؛ سال‌هاست ادعای بیشترین ظرفیت جذب گردشگر را داریم، سال‌هاست خود را با استعدادترین می‌خوانیم اما به قول یكی از سیاستمداران، آنقدر در تولید علم كوتاهی كرده‌ایم كه هنوز باید دلخوش به گذشتگانی مثل بوعلی‌سینا باشیم و در پس همه حرف‌هایی كه درباره توسعه، صنعتی‌شدن و استفاده از منابع كشاورزی آن شده، هنوز اتكای شدیدی به درآمد نفت داریم.

مثال‌هایی از این دست بسیار است. تصورش را بكنید كه تراكتورسازی با این ظرفیت در اختیار یك سیستم حرفه‌ای مدیریتی و ورزشی بود. این اشتیاق ثروتی خالص است؛ مثل نفتی كه از دل زمین به بیرون فوران می‌كند. حكایت ما اما شبیه همان دوستی است كه به هوای  جمع كردن پول  ریخته شده روی زمین به تهران آمده بود و در روز اول وقتی  اتفاقی یك هزار تومانی را كنار خیابان دید با خود گفت امروز خسته‌ام، باشد برای فردا...

شنبه 15 مهر 1391
بؤلوملر : إدمان,