اندر حكایت كورش كبیر و ماجرای بستنی خوردن فرزندانش
میپرسیدم چرا این همه جمعیت و فشار و تقلا برای گرفتن یك بشقاب قیمه یا یك لیوان شربت؟ میگفتند برای اینكه «نذری» است. میپرسیدم چرا این همه هجوم و بگیر و بكش برای یك ظرف قورمهسبزی؟ میگفتند برای اینكه «شفا» است. همه اینها درست.
http://ghiasabadi.com/wp-content/uploads/2013/04/bastani1-300x203.jpg
اما این واقعه را كه عكسهای آن در چند روز اخیر و با خفت و خوارداشت ایرانیان در بسیاری از رسانههای جهان منتشر شده (جستجو كنید: ice cream tehran) و اسباب تحقیر و سرزنش ما را فراهم آورده، چگونه میتوان جواب داد و توجیه كرد؟ چگونه و با چه انگیزهای ممكن است چنین جمعیت انبوهی از ملت سانتیمانتال بالای شهر تهران در توچال بخاطر تصاحب یك بستنی لیوانی مجانی دست به اینچنین هجوم و فشار و لگدمال كردن یكدیگر بزنند و همدیگر را خفه كنند؟ اینجا كه نه پای نیاز مطرح است (كه هیچ نیازمندی اینچنین حقیرانه رفتار نمیكند كه خوراكیای را جلویش بیندازند)، نه از گرسنگی است، نه بخاطر ثواب نذری است، و نه پای شفای ضامن آهو در میان است.
آرديني اوخو